شکارچی قدیمی توسط امید کتابدار
https://qqapp.ir/files/Old٪20hunter.mp3 من در کودکی در روستایی زندگی می کردم که بیشتر روستائیان زندگی خود را از چرای شکار و شکار تهیه می کردند.من که خیلی به شکار علاقه داشتم ، همچنین می خواستم شکارچی ماهر شوم.نه یک شکارچی معمولی ، یک شکارچی که تمام صدای حیوانات جنگلی را که با صدای پای من دیدید ، شوکه کرد!در تیراندازی و چابکی بی نظیر بودم و اهالی روستای من مرا جوانی شجاع و شجاع خواندند.اما این برای من کافی نبود!من می خواهم قصه گو باشید.مجبور شدم کاری فراتر از توان کسی انجام دهم!من شنیده ام که گرگ بزرگ قدیمی ، که فرماندهی یک گله بزرگ گرگ است ، در دره ارواح که بسیار روستا بود ، زندگی می کرد.بسیاری از افراد به شکار گرگ پیر می رفتند ، اما هیچ کس زنده نمی گشت!تصمیم گرفتم تنها باشمفقط با سگ من پیتر به گرگ پیر بروید.بسیاری از گرگ ها در دره شبح از محل زندگی گرگ قدیمی محافظت می کردند ، بنابراین مجبور شدم به اندازه کافی مهمات با خود حمل کنم.این راهی بود که باید بروم زیرا باید خودم را ثابت کنم. غروری که به طور نامحدود ادامه پیدا کرد.و خاموش رفتممن سه روز در جاده
[عکس 500×500]

مشاهده مطلب در کانال